قصه یک ضرب المثل قدیمی

ساخت وبلاگ

کشاورزی باقلی فراوانی خرمن کرده کنار جاده آورده و بعد از ساعتی همانجا خوابش برد. شخصی که کارش زورگویی و دزدی بود گونی آورده و شروع به پر کردن آن کرد.
کشاورز بیدار شد و با دزد گلاویز شد. دزد صاحب باقلی را به زمین کوبید و روی سینه‌اش نشست و گفت:
من میخواستم یک گونی باقلی ببرم، حالا که اینجور شد می کشمت و همه را می برم. صاحب باقلی که دید زورش نمیرسد گفت:
حالا که پای جون تو کاره، برو خر بیار باقلی بار کن....

نماز در صحرا(عکس روز نشنال جئوگرافی)...
ما را در سایت نماز در صحرا(عکس روز نشنال جئوگرافی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cheraq1 بازدید : 223 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 22:56