شعری زیبا از معینی کرمانشاهی

ساخت وبلاگ


خانمانسوز بُوَد، شعله آهی گاهی  

ناله‌ای می‌شکند پشت سپاهی، گاهی


گر مقدر بشود، سلک سلاطین پوید  

سالک بی‌خبر خفته براهی، گاهی


قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود  

به عزیزی رسد افتاده به چاهی، گاهی

 
هستیم سوختی از یک نظر ای اختر عشق  

آتش‌افروز شود برق نگاهی، گاهی


روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع 

روسپیدی بود از بخت سیاهی، گاهی


عجبی نیست، اگر مونس یاراست رقیب  

بنشیند بر گل هرزه گیاهی، گاهی


چشم گریان مرا دیدی و لبخند زدی 

دل برقصد به بر از شوق گناهی، گاهی

 
اشک در چشم، فریبنده‌ترت می‌بینم  

در دل موج ببین صورت ماهی، گاهی

 
زرد رویی نبود عیب، مرانم ازکوی  

جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی، گاهی

 
دارم امید که با گریه دلت نرم کنم 

بهر طوفانزده سنگی است پناهی، گاهی
معینی, کرمانشاهی,

نماز در صحرا(عکس روز نشنال جئوگرافی)...
ما را در سایت نماز در صحرا(عکس روز نشنال جئوگرافی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cheraq1 بازدید : 262 تاريخ : يکشنبه 25 آذر 1397 ساعت: 9:55

خبرنامه