صحبت, از خوان, کریم, است و تهی دستی مادستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز گوش این طایفه آوای گدا نشنیده استقبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسیدمثل شمعی به تمنای حرم آب شدم بیشتر حرف حسن بود میان سخنماربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشدنام او را به روی, ...ادامه مطلب
امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر عماد خراسانی ,غنیمت,غنیمت شمردن,غنیمت جنگی در,غنیمتی شمر ای شمع,غنیمت پنجابی,غنیمت شمردن فرصت ها,غنیمت شمریدش صحبت,غنیمت جنگی,غنیمت یعنی چه,غنیمت شمردن عمر ...ادامه مطلب